بستن
حشمت مويد

حشمت مويد

حشمت مويد،

استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شيكاگو

شوخ­طبعي و ظرافت و نكته­سنجي و حاضرجوابي، يا به عبارت ديگر طنز بسيار زيباي ادبي، يگانه خصلت داستان­هاي مهشيد نيست. طنز مهشيد علاوه بر انتقادهاي بسيار دقيق اجتماعي سرشار از عواطف لطيف انساني است. من در آثار كمتر نويسنده­اي اين همه عاطفه و مهرباني و وصف تلخ و شيرين و طنز و جد آميخته  به هم  سراغ دارم. جالب­تر اين كه مهشيد در هيچ يك از صحنه­هاي دردانگيزي كه وصف مي­كند هرگز پوششي ساختگي براي خون كردن دل خواننده به كار نمي­گيرد. برعكس هميشه اشك خود را در پشت عينكي تار پنهان مي­سازد و باز به شوخي و بذله­گويي مي­پردازد تا نه شما و نه من غمگين نشويم.

مهشيد از دردهاي مردم محروم و مظلوم هرگز غافل نمانده است. آنچه او گاه به زبان خود اين مردم، بسيار روان و طبيعي و صميمانه مي­نويسد، از نوعي درخشش و تازگي برخوردار است كه در آثار نويسندگان به اصطلاح متعهد كمياب است. شخصيت­هاي اين نوع داستان­هاي مهشيد به مراتب بيش از «بينوا»هايي كه حضورشان در بعضي از قصه­هاي ديگر نويسندگان به منظور تبليغ اهداف سياسي است، خشم ما را نسبت به بي­عدالتي حاكم بر جامعه و همدردي ما را نسبت به مظلومان بر مي­انگيزد. مهشيد پته مردم ريايي را روي آب مي­ريزد و چه خوب نشان مي­دهد كه آداب ظاهري اين رياكاران در حقيقت عين بي­ادبي و آزمندي و زورگويي و دروغ­بافي و بي­شعوري و عوام­فريبي و حرص و رذالت است.