بستن

بتول عزیزپور : نقدی در بارۀ درحضر و درسفر

قسمتهایی از نقد بتول عزیزپور در بارۀ دو کتاب در حضر و در سفر

 

یاد نوشته های مهشید امیرشاهی

در حضر و در سفر

 

بتول عزیزپور

نوامبر 2005

باران

 

یاد نوشته های مهشید امیرشاهی در دو کتاب «درحضر»  و «در سفر» روایت انقلاب ایران و رویداد های پس از آن … است. «درحضر» در بافت روایی به گونه ای گاه شمار آغاز نا آرامی ها و تظاهرات مردم علیه محمد رضا شاه و سلطنت پهلوی، تا تسخیر سفارت امریکا در تهران توسط دانشجویان ِهوا خواه آیت الله خمینی است. و«در سفر» حکایت روزگار بخشی از گریختگان از حکومت اسلامی به این سوی مرز و سُکنا گزیدن آن ها در کشور فرانسه است که با  در گذشت «تاجی» شروع و با مراسم خاکسپاری ِ دکتر شاپور بختیارآخرین نخست وزیرمقتول و مثله شدۀ رژیم پیشین به دست قاتلان حکومت اسلامی، در گورستان مونپارناس پاریس پایان می یابد. این یاد گفته ها به قلم نویسنده ایست که پیش ازاین چهار مجموعه داستان به یاد ماندنی و تعداد قابل توجهی ترجمه و مقاله درکارنامۀ ادبی خود دارد که باید سه رمان دیگر که پس از این یاد نوشته ها منتشر شده است را هم به آن ها افزود.

او که از سال های پیش از انقلاب در خارج از کشور به سر می برد، به گفتۀ خود سالی یکبار برای مدتی کوتاه به ایران می آید. با باز شدن فضای سیاسی و آغاز نا آرامی ها در سال 1357 به کشور باز می گردد و بر خلاف عادت سالانه، این بار به جای یک ماه، یکسال واندی در ایران می ماند و چون شاهدی همۀ رویدادهای این دوران را که منجر به انقلاب اسلامی شد با قلم توانای خود ثبت می کند.

رویدادهای «درحضر» با اعلام حکومت نظامی از سوی دولت وقت و جمعۀ میدان ژاله آغاز می شود: «اهالی  محترم تهران! … اهالی  محترم تهران! …، …حکومت نظامی اعلام شده است. از اهالی محترم…» («درحضر» ص 1) . از این لحظه به بعد نویسنده با دوربین حضور و حافظه و قلم اش همۀ رویدادهای انقلاب ایران را نمونه وار با بیانی طنزآمیز ثبت و ضبط می کند. دستمایه ای که بیان طنز آمیز «درحضر» را فراهم می آورد، سوای توانایی  قلم، شامۀ تیز و حساسیت بی همانند آنتن های گیرندۀ نویسنده، بیشتر باید در نحوۀ به وقوع پیوستن خود رویدادها در فرهنگ پیچیدۀ دیرینۀ یک کلاغ، چهل کلاغ ما جستجو کرد. …

بهمن ِانقلاب بهمن، … از اوج قلۀ البرز به پایین می غلتد و هر آنچه را در سر راه خود می بنید با خود می غلتاند و به زیرمی آورد وهمچنان تا این روز ها در ریزش بی امان خود ویرانی ها برجای می گذارد. واین در حالی که انقلابی و غیر انقلابی هنوز در برابر پرسش ِ چرایی و چگونگی آن شگفت زده، پاسخی در خور… نیافته اند.

محور اصلی یادنوشته های مهشید امیرشاهی در دو کتاب «درحضر» و «در سفر»  توصیف طنز آلود چرخش و نرمش روشنفکران و تحصیل کردگان طبقه ای است که نویسنده [خود] به آن تعلق دارد، چه در پوزیسیون و چه اوپوزیسیون. حکایت ِ دل کندن این جماعت، بنا بر مقتضیات روز البته، از فرصت ها  و امتیازات پیشین و دلبستن به چشم انداز و امکانات در فضای تازه برای حفظ ِ هر آنچه بود، امّا این بار با ژست و چاشنی انقلابیون دو آتشه و پا برهنه تر از خود ِ پا برهنگان(!) برای داشتن سهمی بیشتر از آنچه در پیش صاحب بودند. آن هایی که برای ماهیگیری دوباره آمده بودند، این نوبت اما در هیبت طلبکاران انقلابی اعلان حضور می کردند. این افراد در هر دو جبهه، اگر چه با تغییراتی در اسامی توسط نویسنده به خواننده معرفی می شوند، اما شناخت آن ها (به دلیل خصلت ها و رفتارهای بسیار نا پسند تر از آنچه نویسنده در یاد نوشته هایش از آنان ترسیم می کند وبسیارانی از ما، خود گواه مستقیم حرکات حیرت انگیز آن ها در این سال ها بوده ایم) برای بیشتر خوانندگان [کار ساده ای است].

بنا برشالودۀ این دو اثر هشتصد و یازده صفحه ای و فرم و محتوای آن ها «درحضر» و «در سفر» را باید  دو یاد نوشتۀ روایی از حوادث عینی و مو به مو اتفاق افتاده در کوران و پس از انقلاب ایران دانست که با بیانی طنز آمیز و قدرت روایی بی نظیر و توانایی حیرت انگیز نویسنده در ترسیم شخصیت بخشی از بازیگران ِ این انقلاب… در برابرچشم خوانندگان باز آفرینی می کند.

پیش ازبررسی و ورود به مباحث زیباشناسی و چند و چون این دو اثر، ناگزیر اشاره به چند نکتۀ کوتاه … ضروی است. مهشید امیرشاهی نویسنده ای سیاسی است…. نویسنده ای آزادیخواه است نه انقلابی… نویسنده ای ترقی خواه است که باورهای محافظه کارانه اش هیچ گونه لطمه ای به استعداد سرشار، قریحۀ کم نظیر، تسلط توانمند بر زبان، توانایی شگفت انگیز داستانسرایی و بالاتر از همه بر طنز تلخ او وارد نمی کند. واقع گرایی در نوشته های او –  از داستان های کوتاه او گرفته تا رمان ها، از یاد نوشته ها تا مقالات –  حکایت از این طرز نگاه دارد. … آثار این نویسنده نمایانگر بخشی از واقعیت جامعه… می باشد  اما … طبقه ای که نویسنده از آن برخاسته و به آن وابسته است، شایستۀ بررسی و سنجش بی طرفانه است، نه به قرنطینه بردن آثار پر ارزش نویسنده ای که واقعیت ِ بخشی از جامعه را بدون تعارف و ریاکاری معمول فرهنگی ما با قلم توانای خود … ترسیم و توصیف می کند. عنصر برجسته در همۀ نوشته های مهشید امیرشاهی توصیف های طنز آمیز است. طنز هوشمندانۀ سقراط و ولتر. طنز تلخ. بر خلاف بالزاک که در آثارش از بورژوازی به شدت دفاع می کند، واقع گرایی امیرشاهی و نگاه نقادانه و حتی گاه برخورد خشن و دشمن خوی او نسبت به جامعه ای که در آن پرورش یافته است، افراد و اطوار طبقه ای که به آن تعلق دارد، به رغم پیوند هایش با آن، دمی این طبقۀ اجتماعی را از«خنجر گوشتی» امیرشاهی آسوده نمی گذارد.

نگارندۀ این سطور… به گواهی آثار این نویسنده، او را جزو سه چهار نویسندۀ فارسی زبان می داند که داستان مدرن فارسی را پس از محمد علی جمالزاده قوام بخشیدند. چهار مجموعۀ داستان کوتاه او از بهترین داستان های کوتاه مدرن زبان فارسی به شمار می آید .

چه کسی بهتر از امیرشاهی می تواند چنین توانمند خصوصیات و جزئیات جامعه ای را که در آن پرورش یافته است ترسیم کند. امیرشاهی  را از این نظر باید با بالزاک مقایسه کرد. چرا که چه کسی بهتر از بالزاکِ سلطنت خواه، طرفدار جامعۀ اشرافی و خلاصه، بالزاک ِ ضد انقلاب، توانست فساد و فجایع جامعه خود را چنان ماندگار تصویر کند؟ … بالزاک از این جهت که طبقۀ نوکیسه و گرایش های او را دقیق، نقادانه و …  بی رحمانه ترسیم می کند، بعدها مورد ستایش مارکس قرار می گیرد. … امیرشاهی هم چون بالزاک خُرد شمردن مسائل بغرنج جامعه و سطحی نگری روانشناختی رویداد ها را به کسانی نسبت می دهد که خود را نمایندۀ ناخوشنودی های ِ جامعه می دانستند. در نتیجه با پیوستن به گرایش عام و تأثیر پذیری از آن و نه غلبه و تفوق بر خامدستی ها و فرآورده های خطرناک ِ آن، حرکت اجتماعی را از هدف تهی، تحول سیاسی را ناممکن و مطالبات آزادیخواهانه را با ذوق ترسناک عامه منطبق کرده، سقوط کامل ارزش ها را فراهم آوردند. امیرشاهی در روایت خود از انقلاب ایران به خوبی همرنگی ِ استتاری اشرافیت روشنفکر را با بیانی واقعیت گرا افشا می کند: شرکت و حضور دو نفر از وزرای کابینه هویدا، دختر سفیر سابق، وکیلِ وزیر زادۀ اجاره دار، کنفدراسیونی های بی شمار، منصور تسبیح گردان و همسرش یا «انقلابیون با حفظ  سمت» (دانشگاهیان میلیونر چپی! که البته هر زمان از لونی به لون دیگر می شوند). [ رجوع کنید به«درحضر»، ص 57-56]. این کسان باحضور فعال خود در«ماین کامف»  تاسوعا، در سال 1357 خورشیدی در واقع به ولایت فقیه … رأی مثبت دادند. پس از آن هم به امید میوه چینی، در هم پیمانی حوزه و دانشگاه حتی، مستدعیانه از برخی فقها در دانشگاه تهران استقبال کرد[ند] و از نمایندۀ آنان … پاکسازی همکاران خود را در دانشگاه در خواست نمودند!

مهشید امیرشاهی در «درحضر» و«در سفر» چنان که گفته شد، رویدادهای  بیش از یک دهه از تاریخ ایران را به شیوه خود دست چینی و روایت می کند.  برخی افراد نامبرده شده در کتاب «در سفر» همان کسان [ی] … هستند که خواننده در کتاب «درحضر» آنان را شناخته است. تنها تفاوت در این است که نویسنده آن ها را در موقعیت های گوناگون ترسیم می کند …

… این نوشته کوشش خواهد کرد بر شالودۀ طنز و عنصر روایتگری که دو کتاب «درحضر» و «در سفر» از آن بهره ها می برد تکیه کرده، ارزش های زیبایی شناسانۀ آن ها را بر شمرد.

دو ویژگی برجسته در این یاد نوشته ها، سوای نثر روان و تسلط بلامنازع نویسنده برزبان فارسی و زیر وبَم های آن، بیش از همه به چشم می خورد. نخست بیان طنزآمیز «درحضر» و «در سفر» است ، دوم شیوۀ روایتگری آن ها.

در مورد بیان طنز آمیزاین دو اثر، بیش از هر چیز موقعیت ها، مضمون، افراد و نا بهنگامی تاریخی ِ رویدادها، زمینه و متن این بیان طنز آمیز را بی دریغ در برابر نگاه تیز بین و قلم توانای نویسنده قرار داده اند و زمینه های مادی آن را فراهم کرده اند. … امیرشاهی … دوربین قلم خود را به دست می گیرد و متن و حاشیه را، رویدادها و افراد را در همۀ زاویای این متن و حاشیه، در روشن ترین و تاریک ترین کُنج و کنار و مرکز آن ثبت می کند. …

 

واژهٌ طنز از ریشۀ یونانی ِ eirôneia  به معنی پرسش، پرسش از خود، از دیگری، از زندگی، اجتماع و قواعد جهان است. طنز اگر چه در قرن هیجده میلادی [هیچ یک از] مباحث جامعۀ آن روزگار را از حضور خود بی بهره نگذاشت … استادی ِ طنز تلخ به نام ولتر رقم زده شد که چنین سرود:  «روزی در عمق دره ای کوچک/ ماری ژان فِرِرون را نیش زد/ فکر می کنید برای او چه پیش آمد/ این مار بود که هلاک شد». همچنین گفته شده  شوخی  و فکاهه ای که در پس آن اندیشه نباشد،  طنز نیست. از این رو طنز چنان با سخن ولتر در آمیخت که  تا امروز در زبان فرانسه  طنز تلخ را «ولتری» می نامند.

طنز … از زمان پیدایش فلسفه بر آن نظارت می کرده و در تحول آن نقش اساسی داشته است. گواه این گفته طنز معروف ِ سقراطی است. سقراط نخستین فیلسوفی است که طنزی هوشمندانه و در عین حال مکارانه را رایج کرد. او با طرح پرسش های خود  مخاطب را وادار به شناختن نادانی خود می ساخت. پس از آن با بردباری و بزرگواری، بخشنده و با گذشت مخاطب را در راه پر سنگلاخ شناخت همراهی می کرد. سخنان سقراط حتی  پس از شنیدن خبر محکومیت خود به مرگ، خطاب به مردم آتن سرشار از طنز ِ تلخ است: «در خواست من از شما این است که وقتی فرزندانم بزرک شدند اگر ثروت و دیگر مواهب زندگی را بر کسب دانش ترجیح دادند، آن هارا چنان که می خواهید شکنجه دهید، آن گونه که من شما را شکنجه دادم. اکنون من به سوی مرگ و شما به سوی زندگی می روید، بهرۀ کدام یک از ما بیشتر است؟» … طنز ولتری ، طنز سقراطی، طنز رُمانتیک، طنز مؤسه ای و… این گونه طنز از درون ژرف ترین افکار سر بَر می آورَد و بزرگترین فیلسوفان و اندیشمندان را با خود همراه می کند… طنز از همۀ ایده ها انتقاد می کند بدون آن که بندۀ هیچ یک از آن ها بشود و این از طبیعت تراژدی- کمیک طنز است. نتیجه این که طنز آمیزه ای از فلسفه و بلاغت است، و … تفاوتی ماهوی با انواع فانتزی دارد.

سخن مهشید امیرشاهی هم به طنز آراسته است. او اساسا” در تمام نوشته های خود نویسنده ای طناز است. طنز او را می توان به طنز علی اکبر دهخدا نزدیک … و تیز بینی طنز او را با سپهر فاخر سعدی هم سِرشت دانست. کمتر توصیفی در نوشته های این نویسنده بی بهره از طنز است؛ حتی آنجا که از خود سخن می گوید وحالات و رفتار خودرا ترسیم می کند…

ویژگی دیگر یاد نوشته های مهشید امیرشاهی، شیوۀ روایتگری  ِ خاص «درحضر» و «در سفر» است. نگاه امیرشاهی در این روایتگری نه  قهرمان ساز است نه  قهرمان سوز. دیدن همۀ جنبه های انسان است، انسان امروز، با همۀ ناتوانی  ها و توانایی ها[یش]. … بیشتر افراد ترسیم شده در این روایت ها … کسانی هستند که نویسنده میانشان زندگی می کند، … راوی – نویسنده مخالف عقاید آنها[ست اما…. آنها را] به خوبی می شناسد،… به خُلق و خوی آنها آشناست. لذا داستانسرا و روایتگر دنیایی است که به گونه ای تحسین آمیز از عهدۀ آن بر می آید. این دنیا، با همه نیک و بدش، با اطوارها و هنجارهای مخصوص اش و به ویژه با زبان اش، بر آثار او نفوذ … و [در آثار او] حضور مداوم دارد. …

… دفتر «در حضر» با ترک تهران به هنگام تسخیر سفارت امریکا و گروگان گیری سفارتیان بسته می شود و یاد نوشته های درغربت ِ «در سفر» با خاکسپاری آخرین نخست وزیر ایران شاهنشاهی در گورستان مونپارناس پاریس پایان می یابد، اما گریز و غربت ما همچنان ادامه دارد و به سی سالگی خود نزدیک می شود.