جیمز گرُوِر تربرJames Grover Thurber (8 دسامبر1894 – 4 اكتبر 1961) از چهره های برجستهٌ ادبیات معاصر امریكاست. او را بعد از مارك تواین Mark Twain بزرگترین طنز نویس امریكایی شناخته اند. در آثار تربر غمی جریان دارد كه مسخره بودن داستان ها را تعدیل می كند. شخصیت هایش موجودات وحشتزده و متعجبی هستند كه با ثباتی منطقی زندگی های بی منطقی را پی می گیرند . در كارهای تربر خط تقسیم بین طنز و تراژدی خط بسیار نازكی است . خودش می گوید نوشته هایش: «بیشتر فكاهی است اما چند داستان تأثرآور هم با آن ها در آمیخته است.»
در خلال آثارش عقده های اجتماعی و عیوب انسانی را با لطف و ظرافت و به زبانی گاه عامیانه و گاه شاعرانه پرورانده است. از غرور و بخل و حسد و جاه طلبی و شهوت رانی مردم سخن می گوید. قصههایش پر از تراژدیهای خانوادگی و جنون جنگهای جهانی و وحشت از وسایل مدرن و ماشینهای عجیب است.
طنز داستانهای تربر بیش از هر چیز مدیون مبالغه آمیز بودن شخصیتهای تربری است. از این بابت با چارلز چاپلین قابل مقایسه است. شخصیتهای پرداختهٌ چاپلین هم مبالغه آمیزند و یكی از علل موفقیت كمدی هایش همین مسئله است. یك شخصیت آفریدهٌ تربر اگر زمین می خورد ده بار زمین می خورد، اگر پرت می گوید بسیار پرت می گوید، اگر ابله است خیلی ابله است.
مطلب جالب توجه دیگر علاقهٌ اوست به حیوانات. برای طنزنویسان جانوران همیشه جالب بوده اند، در مورد این نویسنده مسئله عمیق تر از توجهی گذراست. تربر بدون شك آن ها را بر آدمیان ترجیح می دهد . سگ های تربر و دیگر حیواناتش معمولاً دارای چنان تعادل و وقار و معصومیتی هستند كه می تواند مورد غبطهٌ انسان باشد . فقط آنجا كه این حیوانات تقلید آدمیان را در می آورند وضعشان به وخامت می كشد. نتیجتاً در این مجموعه، كه بیش از دیگر آثار تربر بشر در قالب جانوران عرضه شده و گاه که به شكل خودش در قصه ها دیده می شود فقط به عنوان «یك مخلوق دیگر خدا» ست، قصه های عاقبت به شر فراوان است…
به قول یكی از منتقدان نوشته های تربر فقط نیمی از استعدادهای او را به ما می شناساند، دقت و ظرافت مالخولیایی طرح ها و نقاشی هایش عمق لطیفه گویی هایش را آشكارتر می سازد.
بدون شك مقداری از لطف تمام آثار ادبی در ترجمه گم می شود و مسلماً این ترجمه هم از این عیب كلی بری نیست، خصوصاً كه زبان تربر زبانی است خاص خودش . مترجم كوشیده است كه مشخصات این زبان را تا آنجا كه برایش مقدور بوده در ترجمه انعكاس دهد.
مهشید امیرشاهی